او با تأکید بر اینکه پیروزفر در نمایش تازهاش اجازه داده است مخاطب فضای چخوفی داستان را درک کند، تصریح میکند: «او با بهاندازه دخیل دادن فضای روسی و رعایت نکات زمینه اصلی داستانها، باعث شده نمایش «ماتریوشکا» هم مانند آثار چخوف که همچنان زنده اند و با ما سخن میگویند، با روزگار اکنون ما حرف بزنند.»
بازیگر نمایش «دوشس ملفی» درباره روند پیشرفت پیروزفر در تئاتر توضیح میدهد: «اولین بار که پارسا نمایش «هنر» را اجرا کرد (که البته تنها کاری است که من موفق به دیدنش نشدم و فیلم اجرا را دیدم) نشان داد که تنها با یک بازیگر مواجه نیستیم. او به متن و به هدایت بازیگران و کار خلاقانه کارگردانی حساس است و به دادههای سطحی که در خیلی از تئاترها مرسوم است، بسنده نمیکند.»
بهبودی ادامه میدهد: «این روند وسواس گونه در کارهای بعدی او ادامه یافت؛ به عنوان مثال ضرورت توجه به متن و کلمات، او را به گسترش یادگیری زبان کشاند تا به ترجمه دوباره اثر اقدام کند. در نمایش «سنگها در جیبهایش» این اتفاق به صورت کامل رخ داد و با وجود ترجمه خوبی که از این متن در بازار یافت میشد، او تصمیم گرفت نگاهی به متن اصلی مری جونز داشته باشد و با احترام به مترجم اثر توانست از نگاه یک بازیگر به متن نگاه کند و با حساسیتی ویژه به روایت فضای ایرلندی پرداخت. این حساسیت در زمینه هدایت بازیگر هم وجود داشت.»
او در پایان تاکید میکند: «برخی فکر میکنند جدیت شخصی پارسا پیروزفر چگونه به طنازیها و تخیل فانتزی در برخی کارهایش مثل «ماتریوشکا» منتهی میشود. باید گفت او همانقدر که جدی است، همان میزان شوخ و طناز است و این روند در کارهایش هم دنبال شده است. هر زمان نیاز باشد این طنازی به کارهایش نفوذ میکند اما هیچگاه زیادهروی نمیکند و از حد و حدود نیازهای متن و ایده کارگردانی عبور نمیکند. درواقع او به نفع خنداندن بیشتر مخاطب، متن را کم یا زیاد نمیکند و به تماشاگر باج نمیدهد. پیروزفر کار خود را انجام میدهد و به نتیجه دلخواه خود میرسد.»
:: بازدید از این مطلب : 64
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0